کد عکس تصادفی

همه دنیای من...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشان از عشق

ارسال شده توسط شیرین در 89/7/4:: 2:15 عصر
 
این از نوشته های خودته
حالا من برات اینو می نویسم
 
دیگر دل شکسته راهی به تو ندارد
این ساز دل شکسته سوزی ز تو ندارد
دیگر نشان ز این عشق من پیش خود ندارم
دیگر تو را در این دل من پیش خود ندارم
می پرسم از دل خود شاید تو را بیابم
شاید تو را در این دل من پیش خود بیابم
رفتی تو از دل من دیگر تو را نخواهم
دیگر منم دل من دیگر تو را نخواهم
زین پس ز تو دل من دیگر نشان نگیرم
دیگر در این دل خود یادی ز تو نگیرم
__________________

می توان تنها مرد

ارسال شده توسط شیرین در 89/7/4:: 2:10 عصر

 


تمام آنچه می خواهم

ارسال شده توسط فرهاد در 89/7/1:: 2:52 صبح

گاهی تمام آنچه می خواهم،

دفتری است برای از تو نوشتن،

قلبی که اندوهم را بفهمد

و دستی که گونه های ترم را نوازش دهد

اینجا و تمام آنچه با من است

بوی خوش تو می دهد

لحظه ها رنگ تو را پوشیده اند

و من، از عطر سرشار حضورت، مستم

با دست های یخ زده ام بخارهای اندوه را

و حضورت را به رخ لحظه های تنهایی می کشم.


کاش میدانستی ...

ارسال شده توسط فرهاد در 89/7/1:: 2:46 صبح

کاش میدانستم ... به چه می اندیشی ؟؟؟
که چنین گاه به گاه 
میسرانی بر چشم.... غزل داغ نگاه !
می سرایی از لب.....شعر مستانه آه !

راز زیبایی مژگان سیاه
در همین قطره لغزنده غم ....پنهان است ! 
و سرودن از تو 
با صراحت ! بی ترس ! .... باز هم کتمان است !

کاش میدانستم ... به چه می اندیشی ؟؟؟
رنج اندوه کدامین خواهش 
نقش لبخند لبت را برده ؟؟؟
نغمه زرد کدامین پاییز ...
غنچه قلب تو را پژمرده ؟؟؟؟

کاش میدانستی .... به چه می اندیشم ؟
که چنین مبهوتم ....
من فقط جرعه ای از مهر تو را نوشیدم !!!
با تو ای ترجمه عشق "خدا" را دیدم !!!

آه ای میکده ام !!!
گاه بیداری را 
از من و بیخبری هیچ مخواه !
که من از مستی خود هشیارم !

کاش میدانستی ... به چه می اندیشم !!!
کاش میدانستی!!!!
کاش ...


عشقمی

ارسال شده توسط شیرین در 89/6/28:: 12:48 عصر

 


بهای عمر

ارسال شده توسط شیرین در 89/6/27:: 11:13 عصر

 

 

گلم ،دلم
حرمت نگه دار
که این اشک ها
خون بهای عمر رفته من است


 غروب شد
خورشید رفت
آفتابگردون دنبال خورشید می گشت
ستاره ای چشمک زد
آفتابگردون سرشو پائین انداخت !
گلها هرگز خیانت نمی کنند..



برای عشقم

ارسال شده توسط شیرین در 89/6/22:: 1:13 عصر

 


اشک ما

ارسال شده توسط شیرین در 89/6/22:: 12:24 عصر

اگر روزی خواستی گریه کنی

به من بگو تا اشکهای زلال دیدگانمان را با هم تقسیم کنیم

اگر روزی خواستی از این دیار بروی

به من بگو ابر را بگویم تا که سایبان تنهائی گامهایت باشد

و هیهات از روزی که در هم شکستی

مرا به نزد خود مخوان

مرا به خود مخوان

که دلی که شکستی

تاب دیدن شکستن تو مهربان را ندارد
__________________

دوستت دارم

ارسال شده توسط شیرین در 89/6/21:: 2:7 عصر


می خواهمت

ارسال شده توسط شیرین در 89/6/21:: 12:36 عصر

آری دیرگاهیست 

قلبم تپیدن را با عشق تو تجربه می کند 

چشمان بارانی ام با عشق تو آفتابی می شود 

می خواهمت،تا برایت از قصه غصه ها بگویم 

می خواهمت،تا شانه هایت را برای اشکهایم کنار بگذارم 

می خواهمت،تا عشق را در چشمان بارانی ام بیابی 

می خواهمت،تا  تاری شبهایم را سپید کنی  

می خواهمت،تا قلب شکسته ام التیام شاید یابد 

می خواهمت،تا بوی باران پاییزی را با عشق شیرین تو داشته باشم 

می خواهمت،آن من،هستی من،عمر من،عشق من،مال من باشی

 

 


   1   2      >



بازدید امروز: 0 ، بازدید دیروز: 0 ، کل بازدیدها: 14633
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ