ارسال شده توسط فرهاد در 89/7/1:: 2:46 صبح
کاش میدانستم ... به چه می اندیشی ؟؟؟
که چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم.... غزل داغ نگاه !
می سرایی از لب.....شعر مستانه آه !
راز زیبایی مژگان سیاه
در همین قطره لغزنده غم ....پنهان است !
و سرودن از تو
با صراحت ! بی ترس ! .... باز هم کتمان است !
کاش میدانستم ... به چه می اندیشی ؟؟؟
رنج اندوه کدامین خواهش
نقش لبخند لبت را برده ؟؟؟
نغمه زرد کدامین پاییز ...
غنچه قلب تو را پژمرده ؟؟؟؟
کاش میدانستی .... به چه می اندیشم ؟
که چنین مبهوتم ....
من فقط جرعه ای از مهر تو را نوشیدم !!!
با تو ای ترجمه عشق "خدا" را دیدم !!!
آه ای میکده ام !!!
گاه بیداری را
از من و بیخبری هیچ مخواه !
که من از مستی خود هشیارم !
کاش میدانستی ... به چه می اندیشم !!!
کاش میدانستی!!!!
کاش ...
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط فرهاد در 89/6/14:: 3:36 عصر
می نویسم تا بدانی که
هر چه داغ ها کهنه تر شود دیر تر از یاد خواهد رفت
می نویسم تا بدانی
باران ابرها زود گذرند و باران چشم عاشق ماندگار تر
می نویسم تا بدانی
رد پا فانی و رد عشق سوزنده تر از هر آتش
می نویسم تا بدانی
اسم ها تکراری ولی یادشان همواره قشنگ
می نویسم تا بدانی :
دوستت دارم
و یادت ماندگارتر از هر چه در یادم خواهد ماند ! ! !
می نویسم به امید دیدار
تو اگه دلتنک منی
یک به یک فاصله ها را بردار
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط فرهاد در 89/6/14:: 3:24 عصر
برای تو مینویسم برای تو مینویسم از اعماق احساسم
مینویسم تا بدانی تپش قلبم در سینه به خاطر توست
برای تو مینویسم که بدانی تو بودی ان یگانه عشقی که
در لابه لای خرابه های قلبم لانه کرد.و از انها گلستانی
جاودانه ساخت.برای تو مینویسم تا بدانی دوریت برای من
مثل دوری ماهی از اب است و دوری کبوتر از اسمان
برای تو می نویسم دیگر از عشق وجودم
با فریادی خاموش که در لابلای هیاهوی عشق
گم شده.برای تو مینویسم ای عزیز دوست داشتنی
ای بهترینم.ای همه زندگیم.
دوستت دارم
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط فرهاد در 89/6/14:: 1:52 عصر
اشکهایم رهایم نمیکنند نا بسامانی تا به کی ؟
نمیدانم فقط این را میدانم که دوستت دارم
و میخواهم تا زمانی که نفس میکشم لایق قلب مهربانت باشم
مدیون اشکهای منی اگر فراموشم کنی
کلمات کلیدی :